جدول جو
جدول جو

معنی الا کاج - جستجوی لغت در جدول جو

الا کاج
روستایی از دهستان دشت سرآمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
آلوکک. الیکک. آلبالوی جنگلی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به الیکک شود
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه)
دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل، در 8 هزارگزی خاور آمل. دشت و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 50 تن شیعه هستند که بمازندرانی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رود خانه هراز و محصول آن برنج، حبوبات و صیفی کاری، و شغل مردم زراعت است. راه مالرو دارد. در تابستان عده ای به ییلاق ده ارجمند فیروزکوه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، گاهی از لفظ اکاسره سلاطین متکبر مراد باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از الی کاک
تصویر الی کاک
آلوکک
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است تلا کار زر کار زر گر آن که با طلا کار کند تذهیب کننده مذهب، چیزی که کار نقش و نگارش را از طلا ساخته باشند خانه طلا کار شمشیر طلا کار. چیزی را که کار نقش و نگارش از طلا باشد
فرهنگ لغت هوشیار
گاوی است که دارای شاخ های باز و بزرگ است
فرهنگ گویش مازندرانی
تاج خروس
فرهنگ گویش مازندرانی
گاوی که دارای شاخ های باز و بزرگ است
فرهنگ گویش مازندرانی
ال برشته، ال
فرهنگ گویش مازندرانی